* بسمه تعالی * کلام نورانی

کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوی

از فرزدق شاعر روایت شده که گفت : در سال شصت هجرى به همراه مادرم براى بجا آوردن حج به مکه می رفتم، پس همچنان که مهار شتر او را بدست داشتم و در حرم (حدود مکه که حرم نامیده می شود) وارد می شدم ، حسین بن على علیه السلام را دیدار کردم که با شمشیر و اسلحه از مکه بیرون می رود، پرسیدم این قطار شتر از کیست؟ گفتند: از حسین بن على علیهما السّلام است، پس بنزد آن حضرت آمده سلام کرده گفتم: خداوند خواسته و آرزویت را در آنچه می خواهى روا سازد، پدر و مادرم بفدایت اى فرزند رسول خدا چه چیز تو را بشتاب واداشت که از انجام حج دست باز دارى؟ فرمود: اگر شتاب نمی کردم گرفتار می شدم، سپس بمن فرمود: تو کیستى؟ عرض کردم: مردى از عرب هستم و بخدا سوگند بیش از این من نپرسید آنگاه فرمود: مرا از مردمى که در پشت سر دارى (مردم عراق) آگاه کن . عرض کردم : از مرد آگاهى‏ پرسیدى ؛ دلهاى مردم با شما است ولى شمشیرهاشان با دشمنان شما و قضا از آسمان فرود آید و خدا آنچه خواهد به انجام رساند. فرمود: راست گفتى کار بدست خدا است و هر روزى در کاری است، پس اگر قضا  بدان چه ما می خواهیم و بدان خوشنودیم ، فرود آمد پس خداى را بر نعمتهایش سپاس گوئیم و او خود توان شکرگزاری اش را عنایت کند، و اگر بر دلخواه ما نشد آن کس که نیتش حق باشد و پرهیزکارى پیشه کند، دور نشود. من گفتم: آرى چنین است. خداوند تو را بآنچه دوست دارى برساند و از آنچه بیم آن دارى بر کفایت کند.

و من پرسشهائى از نذر و مناسک حج از آن حضرت کردم و ایشان پاسخ داد. آنگاه اسب خود را براه انداخت و فرمود: السلام علیک و از همدیگر جدا شدیم.

فَرُوِیَ عَنِ الْفَرَزْدَقِ الشَّاعِرِ أَنَّهُ قَالَ: حَجَجْتُ‏ بِأُمِّی‏ فِی سَنَةِ سِتِّینَ فَبَیْنَا أَنَا أَسُوقُ بَعِیرَهَا حِینَ دَخَلْتُ الْحَرَمَ إِذْ لَقِیتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَارِجاً مِنْ مَکَّةَ مَعَهُ أَسْیَافُهُ وَ تِرَاسُهُ‏ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا الْقِطَارُ فَقِیلَ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَأَتَیْتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ أَعْطَاکَ اللَّهُ سُؤْلَکَ وَ أَمَلَکَ فِیمَا تُحِبُّ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَعْجَلَکَ عَنِ الْحَجِّ فَقَالَ لَوْ لَمْ أَعْجَلْ لَأُخِذْتُ ثُمَّ قَالَ لِی مَنْ أَنْتَ قُلْتُ امْرُؤٌ مِنَ الْعَرَبِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا فَتَّشَنِی عَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ لِی أَخْبِرْنِی عَنِ النَّاسِ خَلْفَکَ فَقُلْتُ الْخَبِیرَ سَأَلْتَ قُلُوبُ النَّاسِ مَعَکَ وَ أَسْیَافُهُمْ عَلَیْکَ وَ الْقَضَاءُ یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ اللَّهُ‏ یَفْعَلُ ما یَشاءُ  فَقَالَ صَدَقْتَ‏ لِلَّهِ الْأَمْرُ وَ کُلَّ یَوْمٍ‏ رَبُّنَا هُوَ فِی شَأْنٍ‏ إِنْ نَزَلَ الْقَضَاءُ بِمَا نُحِبُّ فَنَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ هُوَ الْمُسْتَعَانُ عَلَى أَدَاءِ الشُّکْرِ وَ إِنْ حَالَ الْقَضَاءُ دُونَ الرَّجَاءِ فَلَمْ یَبْعُدْ مَنْ کَانَ الْحَقُّ نِیَّتَهُ وَ التَّقْوَى سَرِیرَتَهُ فَقُلْتُ لَهُ أَجَلْ بَلَغَکَ اللَّهُ مَا تُحِبُّ وَ کَفَاکَ مَا تَحْذَرُ وَ سَأَلْتُهُ‏ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ نُذُورٍ وَ مَنَاسِکَ فَأَخْبَرَنِی بِهَا وَ حَرَّکَ رَاحِلَتَهُ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ ثُمَّ افْتَرَقْنَا

ارشاد مفید ج 2 ص 67

  • ۹۳/۰۸/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی